السلام علیک یا رسول الله
يكشنبه, ۷ آذر ۱۳۹۵، ۰۶:۲۴ ب.ظ
همیشه شنیدیم که معجزه پیامبر اکرم (ص) قرآن کریمه ... در عظمت و بی همتایی قرآن کریم مگه کسی می تونه شک کنه؟ اعجاز قرآن ؛ مفاهیم بلند قرآن ؛ پویایی قرآن و جامعیت این کتاب مقدس برکسی پوشیده نیست ... اصلا رسالت تبیین همچین کتابی کسی غیر پیامبر اعظم می تونه داشته باشه؟ می دونید می خوام چی بگم ؟ اصلا چهارده معصوم سلام الله علیهم همه خودشونو قرآن ناطق می دونستن یعنی تجلی تمام معنای قرآن که به صورت یه انسان کامل وجود پیدا کرده همین چهارده معصوم هستن واسه همینه که پیامبراعظم (ص) در حجه الوداع در روز غدیر حدیث ثقلین تبیین می فرمایند که دو گوهر گران بها یکی قرآن یکی اهل بیت(عترت) بین شما گذاشتم که تا قیامت این دو از هم جدا نمی شن و هرکس به این دو (نه فقط قرآن بلکه اهل بیت + قرآن) چنگ بزنه هرگز گمراه نمیشه ... این یعنی ارتباط معنا دار و بی بدیل قلب امام و وجود امام با قرآن ... پس هرچه قرآن منزلت داره به همون اندازه یا حتی بیشتر امام و وجود و حقیقت ذات امام منزلت و بزرگی داره ... اما من چیز دیگه ای که می خوام بگم ... اینا رو گفتم تا شان و مقام قرآن کریم تو ذهن ما بیشتر تداعی بشه ... و اینه معجزه پیامبرمون ...آیا درمورد معجزات دیگر ایشان چیزی شنیدید؟
تا بحال در مورد شق القمر چیزی شنیدید؟ حتما شنیدید... داستانش کوتاه بگم : «مشرکان نزد رسول خدا آمدند و گفتند: اگر راست می گی و تو پیامبر خدایی، ماه را برای ما دوتکه کن! فرمود: اگر این کار را کنم ایمان می آورید؟ گفتن بله ؛ از قضا آن شب، شب چهاردهم ماه بود و قرص ماه کامل ؛ پیامبر از پیشگاه خداوندتقاضا کرد، که آن چه را خواسته اند به او بدهد، ناگهان ماه دو تکه شد و رسول الله آن ها را صدا می زد و می فرمود: ببینید.»
هر چند مشرکین، طبق عادت شان، این معجزه را انکار کردند که این عمل(معجزه)، سحر می باشد. به دنبال این معجزه، آیات ابتدایی سوره قمر نازل می شود: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ. وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ « قیامت نزدیک شد و ماه بشکافت. و اگر معجزهای ببینند، روی بگردانند و گویند: سحری دائمی است »
یا قضیه به حرکت درآمدن درخت:
امیر المو منین می فرماید : روزی من با پیامبر (ص) بودم که بزرگان قریش به خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند : ای محمد ! تو ادعای بزرگی می کنی که پدران تو چنین ادعایی نکرده اند و ما از تو درخواستی داریم اگر اجابت کنی می فهمیم که تو پیامبر و فرستاده ی خداوندی و اگر اجابت نکنی می فهمیم که ساحر و دروغگو هستی .پیامبر (ص) فرمود : سوال شما چیست ؟ گفتند : برای ما بخواهی که این درخت از ریشه کنده شود و در پیش روی تو باستد.پیامبر فرمود : خداوند بر همه چیز تواناست . اگر چنین کند ایمان می آورید ؟
پاسخ دادند: آری . حضرت فرمود : من انجام می دهم و می دانم ایمان نخواهید آورد و در میان شما جمعی حضور دارند که در جنگ بدر کشته خواهند شد ودر چاه بدر خواهند افتاد و جمع دیگری هستند که برای جنگ با من لشکرها آماده خواهند کرد . آنگاه فرمود ای درخت ! اگر ایمان به خدا و روزقیامت داری و می دانی که من رسول خداهستم به اذن خدا با ریشه های خود از جا کنده شو و در نزد من بایست .امیر المومنین گوید : به خداوندی که او را به حق فرستاد آن در خت با ریشه های خود از زمین کنده شد و با صدایی شدید که همانند صدای بال های مرغان بود روانه شد و در نزد حضرت ایستاد و سایه بر سر مبارک او انداخت و شاخه بلند خود را بر سر آن حضرت گشود و شاخه دیگر خود را بر سر من گشود و من در طرف راست او ایستاده بودم .وقتی این معجزه را دیدند از روی تکبر و بزرگی گفتند امر کن درخت بگردد و دو نیم شود و نیمی باز گرددو نیم دیگر در جای خود بماند . حضرت امر کرد و برگشت و نصفش جدا و با سرعت وصدای بلند به نزد حضرت رسید . گفتند : بگو که این نصف هم برگردد و با نصف دیگر متصل گردد. پیامبر (ص) فرمود و این کار هم صورت گرفت . اما ایمان نیاوردند!
یا قضیه رد الشمس؟
روزی علی)ع) در منزل پیغمبر اکرم حضور داشتند که ناگهان جبرئیل برای ابلاغ وحی الهی فرود آمد.
رسول خدا (که معمولاً در هنگام وحی دچار فشار سنگینی می شدند و به جایی تکیه می کردند ) سر مبارک خود را روی زانوی علی گذارد و سر برنداشت تا هنگامی که آفتاب غروب کرد.
علی(ع) که نماز عصر را نخوانده بود، بی اندازه پریشان شد. زیرا نمی توانست سر پیامبر را از روی زانوی خود بردارد و نه می توانست نماز را به طور معمول به جا آورد. در نتیجه چاره ای نداشت جز این که همان طور که نشسته است، نماز بخواند و رکوع و سجود را با اشاره به جا آورد.
پیامبر اکرم پس از آن که از آن حالت روحانی خارج شد، به علی (ع)فرمود: نماز عصرت قضا شد؟ حضرت عرض کرد: چاره ای جز این نداشتم. زیرا حالت وحی که برای شما پیش آمده بود، مرا از انجام وظیفه (طبیعی و کامل) بازداشت.
رسول خدا فرمود: اینک از خدا بخواه تا خورشید را به جای اول برگرداند تا نمازت را در وقتش به جای آوری. خداوند دعای تو را مستجاب می کند، چرا که از خدا و رسول او اطاعت کرده ای.
حضرت علی(ع) دعا فرمود و دعای او مستجاب شد و خورشید به محلی بازگشت که امکان خواندن نماز عصر به وجود آمد و آن گاه غروب کرد.
اینها حقایقی ست که یا
قرآن کریم آنها را نقل نموده یا احادیث آن به حد تواتر رسیده و جای هیچ انکاری
برای آن نیست ... اما گاهی واقعا به خودم میگم این معجزات با تمامی عظمتی که
دارند بازم اونی نیستن که بتونن عرب جاهلی اون زمانو رام کنن ... می تونید چرا؟ ... داستان
مرد یهودی که بر سر پیامبر زباله یا شکمبه شتر می ریخت حتما شنیدید که
اون مرد مریض شد و پیامبر به عیادتش رفت ؟ اونقدر خجالت زده شده و بهت
زده شده بود که ملحفه رو سرش کشیده بود ...
فکرکن چقدر
یه آدم می تونه نادان باشه که با همچین موجود بی نظیری اینکارو
بکنه که
هرروز خاکستر بریزه روسره پیامبر خدا ... یا میگن یه عرب بادیه
نشین اومد
محضر رسول خدا ازش سوال کنه اینقدر حرکات و درخواست هاش زننده
بود که
علنن توهین می کرد حتی پاشو دراز کرده جلوی پیامبر میگه ناخن های
پام بگیر ....
و پیامبر جلوی عکس العمل صحابه میگره و دعوت به آرامش می کنه و ناخن های مرد می گیره
!!!!!!!!
می دونید می خوام اوج نادانی و سنگدلی و کج فهمی عرب اون زمان بگم ... بعضی هاش گفتنی نیست این قضیه که می خوام بگم اینقدر وقتی شنیدم حالم گرفته شد که حد نداره عکس العمل دور و وریام هم همین بود ... قضیه مردی که اومد پیش پیامبر و گفت آیا برای من هم راه بخششی هست ؟
روزی که دخترم به دنیا آمد، وقتی خواستم زنده بگورش کنم همسرم خیلی از من خواهش و تمنا کرد که این دختر را هم مثل دختران دیگرم زنده به گور نکنم! من این بار به التماسش توجه نمودم و این کار را نکردم! آن هم به این شرط که هیچ کس از دوست و آشنا و فامیل و همسایه ها به وجود این دختر در خانه ما پی نبرد!…
روزها و سال ها سپری شد تا اینکه دخترمان بزرگ شد و شرایط به گونه ای شد که دخترم از تمام دخترهای فامیل و منطقه قشنگ تر و شیرین تر بود، البته تمام این مدت نگذاشتم کسی بفهمد که دخترداریم!
روزی به همسرم گفتم:می خواهم همراه دخترم به فامیل و اقوامم سر بزنم ، پس لطفا او را آماده کن تا همراهم بوده و در طول راه کمکم کند و برایم غذا و خوردنی درست کند!
مرد می گوید : همسرم در حالی که از خوشحالی بابت اینکه بالاخره به دخترم علاقمند شده و او را همراه خود به سفر می برم در پوستش نمی گنجید و زیباترین لباس ها را به تن دخترم کرد ولی باز از من خواهش نمود که بلایی بر سر دخترمان نیاورم!!!
من هم به همسرم قول دادم که از او به بهترین شیوه مواظبت نمایم…
مرد نامرد قصه ما دخترک را به بیابان می بره و شروع به کندن چاهی می کنه که البته دخترک هم به بابا کمک می کنه ... آخرش دخترک بیچاره را داخل چاه می اندازه ... در حالی که دخترک التماس بابارا می کرده ...
زمانی که این مرد سرگذشتش تعریف می کرد، هم پیامبر(ص) و هم همراهانش گریه می کردند! پیامبر واقعا چی بگه به این آدم ؟
جهالت تا این حد ؟ حالا فک کن از اون عرب جاهلی چطور افرادی مثه ابوذر و مقداد و .... تربیت می شن به نظر شما این تربیت فقط اثر و حضور قرآنه ؟... پس شخص پیامبر برای تربیت این قوم چه کار کرده ؟
چه قدر دغدغه هدایت این قوم داشت چقدر خود خوری می کرد... تا جایی که خدا بهش می گه چراخودت داری اذیت می کنی ... اگه هدایت نمیشن ولشون کن ... ما قرآن را به تو نازل نکردیم که خودت را به مشقت بیندازی، خیلی به خودت فشار میآوری «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ»(شعراء/3) یا در جای دیگر می فرماید : تَکُونُ عَلَیْهِ وَکیلاً» فرقان/ 43 تو مسئوول حفاظت مردم نیستی نه وکیلی نه حفیظی. تو فقط مسئول این هستی که به آنها بگویی. اگر گفتی مسئولیت را انجام دادهای.بگو و دیگر کاری نداشته باش (اینقدر حرص نخور)
یا جای دیگر از قران کریم می فرماید «فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ»(فاطر/8 ) اینقدر روحت برای مردم حسرت نخورد، چه قدر آه میکشی؟ چقدر حرص میخوری؟
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»؛[۱] به یقین، رسولى از خود شما بسویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است ! پیامبری که به هدایت بشر حریصه یعنی تمام هم و غم او هدایت مردمه و در این راه با تمام وجود تلاش می کنه حرص می خوره خود خوری می کنه اینقدرکه خدا بهش میگه نیاز نیست بیشتر از وظیفه خودت حرص بخوری و سلامتی خودت به خطر بندازی اما پیامبر با تمام توان تلاش می کنه و با قومی سر و کله می زنه که نادانترین و جاهلترین قوم تاریخ هستن ؛ خودشون جایی فرمودن هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشد ( ما اوذی نبی بمثل ما اوذیت) و این قوم را تربیت کردند و به ثمر رساندن .
کلام آخر اینکه به نظر من معجزه پیامبر خلق و اخلاق بی نظیر ایشونه و خداوند در قرآن از این اخلاق بی نظیر با لفظ خلق عظیم یاد می کنه ( و انک لعلی خلق عظیم (قلم/21) اگر بخواهیم معنای لفظ عظیم را درک کنیم باید بدانیم که خداوند این لفظ را در حالی برای اخلاق پیامبراکرم بکار می بردند که لفظ قلیل را برای این دنیا به کار بردن یعنی این دنیا با همه عظمتی که داره قلیله اما اخلاق پیامبر عظیمه ...(...قل متاع دنیا قلیل ... نساء/77)
واسه همینه که این پیامبر الگو تمام بشیریه:
( لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسولِ اللهِ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ... ( احزاب/21)
قطعاً رسول خدا برای شما همواره الگو و سرمشق نیکویی است .
وَکَذلِکَ
جَعَلْناکُمْ اُمَّةً وَسَطاً لِتَکونوا شُهَدآءِ عَلَی النّاسِ وَیَکونَ الرَّسول عَلَیْکُمْ شَهیدا
و بدین گونه شما مسلمانان را امّتی میانه قرار دادیم تا الگوی مردم دنیا باشید . همان طوری که پیامبر برای شما الگو و سرمشق است(بقره/143)
- ۹۵/۰۹/۰۷